نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مجنون تو هم عشقم


[+] نوشته شده توسط آرسا در 16:8 | |







امین همیشه دوست دارم

گاهی دلت خیلی میگیره...گاهی میخوای داد بزنی...

گاهی بغضت میگیره....گاهی انقدر ناراحت میشی که گوشیتو میزنی به دیوار....

گاهی از اینکه درکت نمیکنن عصبی میشی...گاهی فکر میکنی نمیخوادت....

گاهی باتری گوشیتو درمیاری میگی دیگه بهش زنگ نمیزنم....گاهی باهاش دعوات میشه تند میکنی....

گاهی فکر میکنی از اینکه اذیتت میکنه کلافه ای....گاهی حس میکنی میخواد نباشه....

گاهی حس میکنی دوست داری به همه بگه دوستت داره...گاهی کلافه میشی....

گاهی...آره توجه کردی؟؟؟همش گاهی این اتفاقا میفته...گاهی...

اما

اما همیشه دلت میخواد کنارت باشه...همیشه میخوای بفلت کنه...

همیشه دلت میخواد بهش بخندی...همیشه با مهربونی گوشیتو برمیداری وقتی زنگ میزنه....

همیشه با اون احساس آرامش میکنی....همیشه بودنش بهت دلگرمی میده....

همیشه میخوای بخندونیش....همیشه دلت میخواد حتی اگه با اذیت کردنت میخنده،اذیتت کنه و بخنده....

همیشه دلت میخواد در گوشت آرووم بگه دوستت داره....همیشه از بودنش خوشحالی....

میبینی؟؟؟؟تو با وجود این گاهی ها و بدون توجه بهشون، همیشه دوسش داری....


[+] نوشته شده توسط آرسا در 19:1 | |








[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:59 | |







برای تو می نویسم...

...برای تــو می نویسم...

...برای
تــويی كه تنهايی هايم پر از ياد توست...

...برای
تــويی كه قلبم منزلگه عـــشـــق توست...

...برای تــويی كه احساسم از آن وجود نازنين توست...
...برای تــويی كه تمام هستی ام در عشق تو غرق شد...

...برای
تــويی كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است...

...برای
تــويی كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردی...

...برای
تــويی كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردی...

...برای
تــويی كه هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است...

...برای تــويی كه سـكوتـت سخت ترين شكنجه من است...

...بــــــرای
تــويی كــــــه قلــــــبت پـــــــــا ك است ...

...برای
تــويی كه در عشق ، قـلبت چه بی باك است...

...برای
تــويی كه عـشقت معنای بودنم است...

...برای
تــويی كه عـشقت معنای بودنم است...

...برای تــویی که غهمایت معنای سوختنم است...

...برای تــویی که آرزوهایت آرزویم است...


[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:56 | |







کاش

 

کاش همان کودکی بودیـــــــــــم که حرف هایـــــــــــــش را از نگاهـــــــش می توان خواند

اما اکنون اگر فریـــــــــــاد هم بزنیـــــــــم کسی نمی فهمد و …

و دل خوش کرده ایـــــــــــم

که سکوت کرده ایــــــــــم .  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com

 

آری ،
سکوت پُر بهتر از فریــــــــــاد تو خالی ست ! 
دنیا را ببـــــــــین …

 

 

 

 

 

بچه بودیــــــــــــــم از آسمان باران می آمد ، بزرگ شده ایــــــــــــم از چشم هایـــــمان می آید !

بچه بودیــــــــــم دل دردها را

با هزار ناله می گفتیـــــــــــم !  تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com

 

همه می فهمیــــــدند …

بزرگ شده ای

ــــم … 

 

درد دلمان را به صد زبان ، به کسی می گوییـــــــــم …

و هیچ کس نمی فهمد !   تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك www.bahar22.com


[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:29 | |







روز مرد

سلام،امروز روز مرد امین تو تنها مردی هستی که تو زندگیم بهش دل بستم

عشقم دلم  می خواد هر چی که دارم و ندارم بهت بدم به عنوان هدیه روز مرد

اما فکر می کنم این چیزا واسه ی تو خیلی کمه  و لیاقت تو خیلی بیشتر از

این جور چیزاست پس جونو روحمو بهت می دم چون چیزه دیگه ای ندارم که

تقدیمت کنم عشقم دوست دارم و امیدوارم همین اندازه که من دوست دارم

تو هم دوسم داشته باشی عشقم

عشق تموم زندگیم روزت مبارک

                                                             دوست دارم


[+] نوشته شده توسط آرسا در 13:9 | |







love

 

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری دوم www.pichak.net كليك كنيد

 

سلام عزیز مهربون، اجازه هست بشم فدات؟
 
اجازه هست تو شعر من، اثر بذاره خنده هات؟

شب که می شه یواش یواش، با چشمک ستاره هاش

اجازه هست از آسمون، ستاره کش برم برات؟
 
اجازه هست بیای پیشم یه كم بگم دوست دارم؟

تو هم بگی دوسم داری بارون بشم دل ببارم

بریم تو باغ اطلسی بی رنج و درد بی كسی

بهت بگم اجازه هست گل روی موهات بذارم
 
اجازه هست خیال کنم، تا آخرش مال منی؟

خیال کنم دل منو، با رفتنت نمی شکنی؟

اجازه هست خیال کنم، بازم میای می بینمت؟

با اون چشای مهربون، دوباره چشمک می زنی؟
 
طپش طپش با چشمكت، غزل بگم برای تو

با اتكا به عشق تو، تو زندگی برم جلو؟

هر چی بگی نه نمی گم، جونم بخوای برات می دم

هر چی می خوای بهم بگو، فقط بهم نگو برو

اجازه هست بازم تو خواب، بوس بكارم كنج لبات

یه شعر تازه تر بگم، به یاد شرم گونه هات

نشونیتو بهم می دی؟ تا پنهون از چشم همه

ورق ورق نامه بدم بازم برات
 
همیشه مهربون من! نامه رسید به انتها

فقط یه چیز یادت باشه: بازم به خواب من بیا


[+] نوشته شده توسط آرسا در 20:20 | |







به او بگویید دوستش دارم

به او بگویید دوستش دارم با صدایی آهسته
آهسته تر از صدای بال پروانه ها
به او بگویید دوستش دارم با صدایی بلند
بلند تر از صدای پرواز کبوتران عاشق
به او بگویید دوستش دارم با هیچ صدایی
...
چون فریاد دوستت دارم
نیاز به صدای بلند یا کوتاه ندارد
فریاد دوستت دارم را
میتوان با تپش یک قلب به تمام جهانیان رساند
پس بگذار بدون هیچ شرمی بگویم
«دوستت دارم»

 

 

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com


[+] نوشته شده توسط آرسا در 20:13 | |







امین جون دوست دارم

 

نمیدانم پس از مرگم که آید بر مزار من که بنشیند به سوگ من

 

 

سیاه چشمی سیاه بر تن کند یا نه ، ترا سوگند به جان دلبرت سوگند

 


مرا هم یاد کن آن شب که من در زیر خاک سرد تنهایم

امین دلم می خواد اگه دوسمم نداری بعد از مرگم فقط یکبار سر قبرم بیایی چون من تو اون دنیام منتظرت می مونم تابیای و توی اون دنیا بهم بگی که دوسم داری مثل من که تو رو دوست دارم عشق من

 


[+] نوشته شده توسط آرسا در 16:48 | |







خیلی سخت است

 

خیلی سخت است این لحظه ها ،  لحظه ای که تو نیستی و من به تو نیاز دارم.
خیلی سخت است تو باشی ، عشق من باشی ، من در انتظار تو باشم ، اما نتوانیم همدیگر را ببینیم.
خیلی سخت است ، دلت گرفته باشد ، پر از درد دل و حرفهای ناگفته باشد اما همدلی نباشد که بشنود درد های دلت را…
خیلی سخت است چشمهایت پر از اشک با
شد ، گونه هایت خیس باشد اما همنفسی نباشد که اشکهایت را پاک کند .
خیلی تلخ است لحظه فراموش شدنت از خاطر او که دوستش داری .
خیلی تلخ است کسی را دوست داشته باشی اما ندانی که او تو را دوست دارد یا نه.
خیلی تلخ است لحظه پژمرده
شدن گل ، لحظه اسیر شدن پرنده ای تنها در قفس.
خیلی سخت است لحظه های عاشقی ، دور از یار ، بدون دلدار، بی قرار و چشم انتظار.
خیلی سخت است در این کویر تشنه به انتظار آمدن خزان نشستن ، در زیر برگهای خشک به انتظار سرما نشستن.
خیلی تلخ است یک روز را با دلی گرفته به سر کنی ، انتظار شب را بکشی ، غروب را ببینی و دلگرفته تر شوی ، انتظار طلوع را بکشی ، شب را بی ستاره ببینی و شکسته تر شوی.
خیلی سخت است این وابستگی ، تحمل لحظه های بی کسی ، دور از عشق ، این قصه را دیگر نمیتوان از سر نوشت


 

[+] نوشته شده توسط آرسا در 16:35 | |



صفحه قبل 1 ... 8 9 10 11 12 ... 15 صفحه بعد